کوروشکوروش، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

یکی یک دونه مامان و بابا

مسافرت ده روزه مامان و کوروش

سلام به گل پسر مامان از هفته پیش تعطیلات 10 دی رفتیم خونه مادرجون. تا هم مامان بزرگ وبابا بزرگ رو ببینیم و هم اینکه از این آلودگی هوای  تهران نجات پیدا کنیم. جمعه که برگشتیم متاسفانه تو همون شب تب کردی و دیشب کمی حالت بهتر شد. حالا هم کمی بهونه گیر شدی و صبح تا شب می خوای که توی بغل من باشی . امیدوارم که زودتر حالت خوب شه عزیزم . ...
24 دی 1392

پلور و آبعلی

صبح ساعت 9 جاده پلور به قله دماوند دمای هوا هم 10- درجه بود. این قدر سرد بودکه تو رو یک لحظه بیرون آوردیم و سریع برگردندیم ماشین غروب در راه برگشت ...
7 دی 1392

چشمه آب گرم لاریجان

عزیزم این هفته رفتیم لاریجان و توی اون سرما  چقدر آب گرم خوشت اومد ا ولش دوست نداشتی بپری توی وان ولی بعد از یک ساعت آب بازی دیگه بیرون نمی اومدی   ...
4 دی 1392

وقتی کوروش خوابش میاد ...

  صبح ها معمولا ساعت 10 بیدار می شی . عصر ها اگر بیدارت نکنم دو سه ساعتی می خوابی شبها هم ساعت 12 خوابی. ولی بعضی وقت ها غروب ها بد موقعی خوابت می بره و اون وقته که بیدار بشی دوست داری تا صبح بازی کنی. چند شب پیش هم هر کاری میتونستم کردم که نخوابی ولی غذا توی دهنت بود که خوابت برد... ...
4 دی 1392

سفر اصفهان و شب چله

سلام به پسر گلم که روز به روز شیطنت هاش و شیرین کاریهاش بیشتر میشه شما چرا زحمت می کشی مامان جون    البته این میز از دست آقا کوروش در امان نبود و تا شب که مهمان ها برسند  چند بار بهم ریخت و خالی شد و دوباره پر شد . دیروز هم که بجای نهار گز خوردی                هفته پیش تصمیم گرفتیم ببریمت اصفهان. این دومین سفرت به اصفهانه. هوا سرد بود و مثل تهران آلوده.5 شنبه که همه جا رفتیم و تو حسابی خوش گذروندی ولی من و بابایی رو حسابی خسته کردی. جمعه غروب هم برگشتیم خونه. ...
1 دی 1392
1